کد مطلب:319180 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:275

حدیث انا آخر الانبیاء
مؤلف خاتمیت بنقل از كتاب «درج لئالی هدایت» نوشته ی «اشراق خاوری» مبلغ بهائی حدیثی از طرق اهل سنت آورده به این مضمون كه پیغمبر فرمود: «انا آخر الانبیاء و مسجدی هذا آخر المساجد» و سپس از قول مؤلف «درج لئالی» می نویسد كه این حدیث هم دلیل عدم تجدید دین و عدم بعث رسول بعد از خاتم الانبیاء نیست، زیرا اولا معنی آخریت را در «ایقان» فرموده اند!!!! و ثانیا با توجه به قسمت اخیر حدیث «و مسجدی هذا آخر المساجد» اگر آخر بمعنی خاتمه باشد، پس مسجد پیغمبر هم خاتمه ی مسجدها است... الخ.

برای خردمندان جای بسی شگفت است كه منكرین ختم نبوت خود حدیثی شاهد می آورند كه بصریحترین عبارت حكایت از مدعای مسلمین میكند، و بهائیه بمنظور پیشگیری و به اصطلاح دفع دخل مقدر تصرف در معنی عبارت نموده، و آن را احاله بتوجیه بهاء الله در ایقان مینمایند و می خواهند ادعای بلا دلیل را با ادعای دوم كه هنوز ثابت نشده به ثبوت رسانند. و تجاهل می كنند كه قبول توجیهات صوفیانه ی بهاء الله در ایقان و كتاب مبین و الواح و نوشته های او كه با منطبق دین و برهان عقل
مطلقا سازش ندارد و تقلید عامیانه ای از سبك بافندگیهای شیخ احمد احسائی و سید كاظم رشتی است برای مسلمین مستلزم ثبوت اصل دعوی بهاء الله می باشد كه باید بدلائل دیگر ثابت گردد.

مضمون حدیث مذكور در فوق صراحت دارد بر اینكه پیغمبر فرمود من آخرین پیغمبران هستم و این را میدانیم كه انبیاء الهی بزبان مردم با آنها تكلم میكنند. بطوریكه قابل فهم عموم باشد، و قرآن میفرماید: «و ما ارسلنا من رسول الابلسان قومه» «و ما نفرستادیم پیغمبری را مگر بزبان قوم خودش»

اگر بنا باشد نص صریح عبارات محكمه را كه افاده ی یك مضمون و معنی بیش نمیكند، قابل توجیه دانسته و كلمات را از معانی آنها منصرف سازیم، دیگر بچه دلیل و طبق چه قاعده ی ادبی می توانند كسی را ملزم سازند كه توجیهات بعیده و تعبیرات بسیار دور و غلط را از بهائیه بپذیرد، و كسانی كه اجتهاد در برابر نص می كنند با چه حقی عقاید خود را بر تأویلات و توجیهات غیر صحیح پایه گذاری می نمایند، و با این شرب الیهود كه (ناشرین نفحات الله) بوجود آورده اند میزانی در دست نمیماند و سنگی روی سنگی قرار نمی گیرد.

در قسمت اخیر حدیث «و مسجدی هذا آخر المساجد» نظر رسول اكرم (ص) بطوری كه از خود عبارت هم بر می آید با توجه به قسمت اول حدیث «انا آخر الانبیاء» تعیین نوع مسجد است، و نظری به مسجد مخصوص ندارد، مانند اینكه پیغمبر بفرماید: «دین من، قبله ی
من، كتاب من، و قس علیهذا» مثلا اگر پیغمبر اعلام بفرماید این قرآن من آخرین كتابست، البته شامل تمام افراد قرآن كه در تمام قلمرو اسلامی منتشر است و بعدا نیز انتشار خواهد یافت می شود، و هیچكس در مقابل نخواهد گفت كثرت تعداد قرآن های موجود در عالم دلالت دارد بر این كه مقصود پیغمبر از كلمه ی آخر چیز دیگر بوده است، و بعبارة اخری ذكر مسجد در این عبارت در برابر سایر مساجد اسلامی نیست، بلكه شامل تمام مساجد اسلامی و در برابر معابد سایر ادیان از قبیل كلیساس مسیحی و كنیسه ی یهود است، و خلاصه مقصود این میشود كه دیگر پس از بوجود آمدن معبد مسلمین كه با ظهور اسلام بنام مسجد دائر شده است، دینی نخواهد آمد كه بر اثر آن معبد دیگری بوجود آید، و مسجد معبد ابدی بندگان خدا است.